خاطرات موتور سواری من

عـکس

عـکس

یه سوال از شمادختر خانم های عزیز ،

تا حالا سوار موتور شدین؟اگر نشدین ین کار جالبو انجام بدین که خیلی خوش میگذره ،من که دخترم

دیروز عیدقربان بود موتوررو از تو حیاط برداشتم و شروع کردم به هندل زدن ،اما کار سختی بود و موتور

روشن نمیشد و من پدر بزرگمو صدازدم تا استارت بزنهچون قدرتم برای اینکار کمه،پدربزرگم که از همه چی بیخبر بود

اینکارو برام کرد ومن موتوررا بردم کوچه بعد رو دنده گذاشتمو حرکتمتعجب

برای اولین بارم بود تا رفتم سر کوجه سرعتو کم کردم و چرخیدم چشمتان روز بد نبینه ناگهان دیدم از در مادربزگم ینا

گله ای آدم ریخت بیرون همه با تعجب منون نگاه میکردنچند بار تا سر کوچه رفتم و برشت همه چیغ میکشیدن و دست میزدند

خیلی جالب بود از خنده مردم ولی هنوز زنده ام.

خنده

 

 

 

 

 

 

 



جهت دریافت اطلاعات و اخبار مهم در ایمیل خود عضو شوید!!!

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:,
ساعت 11:30 توسط parenaz|

آخرين مطالب
Design By : ghalebeweblog.ir